نقش امر به معروف و نهی از منکر در اصناف و توسعه اقتصادی اسلامی
کیفیت محصول خوب یک معروف و کیفیت محصول بد یک منکر
یکی از اوصاف اهل ایمان و تقوی که نشانه رشد و تعالی خوانده شده و مورد تاکید آیات و روایات قرار گرفته، صفت اعتدال و میانه روی است. افراط، غلو، تند روی، تفریط و کند روی در طول تاریخ آثار ناپسندی از خود بر جای گذاشته و منشأ گرفتاری های فراوان شده است. امام علی علیه السلام می فرماید:( نادان یا افراط می کند یا تفریط)[۱] قرآن کریم یکی از اوصاف ۱۲ گانه عباد الرحمن را رعایت میانه روی در انفاق شمرده و می فرماید:« وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»[۲]
اسراف و اقتار هر دو افراط و تفریط بوده و مذموم است اما اعتدال در انفاق امری پسندیده و ممدوح است. اسلام به صاحب مال اجازه نمی دهد هر طورکه بخواهد انفاق نموده و اسراف کاری کند. قرآن کریم خطاب به رسول خدا (ص) می فرماید: «دست خودت را به گردنت ببند و آن را هم به تمام معنی باز مکن، مبادا مانند فرد ملامت شده و حسرت خورده بر جای خود بنشینی»[۳]
امام صادق علیه السلام برای توضیح اعتدال در انفاق در حضور یکی از یارانش مشتی از ریگهای زمین را برداشت و مشت خود را محکم گرفت به طوری که دانه ای از آن بر زمین نریخت و فرمودن: « هذا الاقتار الذی ذکره الله فی کتابه». مرتبه بعد مشت دیگری برداشته و دست خود را باز کرد، همه را بر زمین ریخت و فرمود: « هذا اسراف». سپس قسمت دیگری را برداشت و قسمتی را ریخت و قسمت دیگری را در دست نگاه داشته و فرمود: « و هذا القوام».
البته در اینجا سوالی مطرح می شودکه آیا اسراف در کار خیر هم مذموم است؟ چنانچه در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است: « در زیاده روی خیری نیست و در خیر، اسراف معنا ندارد» ما اقتصاد را زیر بنا نمی دانیم و در این مسئله نیز شکی نیست که اخلاق و معنویات است که می تواند زیر بنا قرار گیرد. اما در عین حال نقش اقتصاد را نمی توان نا دیده گرفت.اگر خانواده از حداقل معیشت برخوردار نباشد، فرزندان این خانواده ممکن است کمی حالت طغیان، شورش، اضطراب و ناهنجاری داشته باشند و برای همین، افرادی که تمکن دارند، باید احساس مسولیت کرده و به طبقه ضعیف برسند، زیرا اولاً تکلیف شرعی آنان چنین اقتضایی دارد، ثانیاً برای جلوگیری از سوء نیت فرزندان آن خانواده چنین امری لازم است.
- و اما نقش امر به معروف و نهی از منکر:
ضمانت اجرائی احکام و قوانین هر دین و ملتی در درجه اول بستگی به اندازه ایجاد حس مسولیت برای افراد در مقابل آن قوانین دارد. شدت و ضعف ایجاد این حس وابسته است به کیفیت تعیین نگهبانان و دقت آنان در اجراء قانون. به طور مثال یک مملکت زمانی احساس مسولیت می کنند که خود را در مقابل ماموران و نگهبانان درستکار دقیق و بی نظیر ببینند و برای آنها مسلم شود که در صورت تخلف از مقررات، مامورین را به هیچ وجه تطمیع نمی توان کرد، لاجرم به کیفر و جرم خود خواهد رسید، البته این دقت در انجام وظیفه نسبت به آن دسته از مردم لازم است که هنوز رشد فکری آنها به درجه ای نرسیده باشد که بدانند احکام و قوانین حافظ منافع فردی و اجتماعی آنهاست و در سایه پیروی از آن دستورات حداکثر استفاده را از حیات مادی و معنوی خواهند برد؛ زیرا مردمی که آنقدر ترقی کرده باشند کمتر احتیاج به نگهبان و کیفر دارند و ایمان نگهبان آنهاست. اما برای اشخاصی که ضعف ایمان دارند و غافل از خدا و دو فرشته رقیب و عتید هستند. دستوری دیگر تعیین نموده تا آنها نیز در غفلت نمانند. آنکس که فرشته را نمی بیند یا ندیده می انگارد، برادر یا پدر، مادر، خواهر، دوست یا رفیقش و یا برادر مسلمانی که که سمت خویشاوندی، همبا او ندارند همه اینها وظیفه دارند او را از کار زشت باز دارند.
این وظیفه همگانی با شرائطی که در بخش روایات از نظر شما می گذرد همان امر به معروف و نهی از منکر است. اجرای این فریضه به قدری اهمیت دارد که ترکش اعلان پیکار و ستیز با خداست. رسول خدا (ص) می فرماید: آن زمان که امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند و هر یک شانه از زیر مسولیت خالی کنند در این زمان پس اعلان جنگ با خدای خود دهند.
بارزترین و با ارزش ترین صفتی که برای پیروان اسلام در قرآن کریم یادآوری شده همین صفت است: شما بهترین امتی هستید که برای جهانیان به وجود آمده اید چون امر به معروف و نهی از منکر می کند، و می فرماید اگر در جایی امر به معروف و نهی از منکر ترک شود دعاها مستجاب نمی شود و سلاطین از جور بر آنها حکومت خواهند کرد. این قدر این مسولیت شدید است که می فرماید بنی اسرائیل وقتی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند تبدیل به بوزینه شدند و خداوند به کوچیکترها و شیرخواران نیز رحم نکرد.
امام باقرعلیه السلام می فرماید: هنگامی که این امر ترک شود خداوند عالم نهایت خشم و غضب را می نماید به طوری که به کسی ترحم نمی کند، مردمان نیک را در خانه های معصیت کاران هلاک می نماید.همانطوری که در آیه ای از قرآن می فرمایند:« ویل للمطففین» وای بر کم فروشان و در آیه ۲ و ۳ می فرماید: آنان که چون به کیل چیزی از مردم بستانند، تمام بستانند و چون چیزی بدهند در کیل و وزن به مردم کم بدهند و در سوره بقره می فرماید: آن کسانی که ربا می خورند بر نخیزند جز به مانند آنکه به وسوسه و فریب شیطان مخبط و دیوانه شده، به این سبب به این عمل زشت ربا می گویند. هیچ فرقی میان معامله تجارت و ربا نیست و حال آنکه تجارت را خداوند حلال و ربا را حرام کرده، هر آنکس که بعد از آنکه پند و اندرز کتاب خدا به وی رسید و از این عمل زشت دست کشید خداوند از او می گذرد و عاقبت کار او با خدای مهربان است و کسانی که از این کار دست نکشند اهل جهنم اند و در آن جاوید و معذب خواهند بود.
- شرایط خریدار و فروشنده:
۱- بالغ بودن،
۲- عاقل بودن،
۳- سفیه نباشد،
۴- قصد خرید و فروش داشته باشد.معاملات حرام و باطل از مصادیق منکر و معاملات حلال از مصادیق معروف می باشد. مثلا معامله مسکر و خوک از مصادیق منکر و خرید و فروش مال غصبی از مصادیق منکر می باشد و آنچه مالیت ندارد از مصادیق منکر…. و معامله ای که دارای شرایط صحیح باشد از مصادیق معروف می باشد. زیرا کسانی که از یک مسلمان خرید می کنند توقع دارند این جنس بهترین جنس باشد و عیب و نقصی در آن وجود نداشته باشد….
ادامه دارد….