مصاحبه‌های استاد

ارتباط علمی اساتید با طلاب

استاد حسین احمدی شاهرودی در مورد ارتباط علمی اساتید حوزه علمیه با طلاب در گفتگویی صمیمی بیان کرد:

سیره علمای سلف در ارتباط علمی با طلاب چه بوده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم  عرض کنم سیره ارتباط بین استاد و شاگرد در بین علما و بزرگان وجود داشته  و الحمدلله پابرجاست اگر چه کم رنگ شده است ولی اساس، آن سیره، وجود دارد. موفقیت هایی که نصیب بعضی از عزیزان شده است به خاطر آن روش های تدریسی بوده است که بزرگان داشته اند و یکی از آن ها روحیه شاگردپروری و مساله تشویق شاگردان بوده است و پرهیز از حشو و زوائد و ارائه درسی پرمحتوا و تسلط فراوان بر موضوع بحث، این از جمله خصوصیتی بوده است که بزرگان داشته اند . یک نمونه از حضرت امام  خمینی رحمه الله علیه عرض می کنم که ایشان از شیوه تدریس آیت الله بروجردی نقل می کنند:طلبه ای که مقدمات و سطح را خوب خوانده بود، دو سه ماه درس حضرت آیت الله بروجردی شرکت می کرد چنان ایشان مجتهدپرور بود که شاگرد در همین مدت کوتاه می توانست به اجتهاد برسد و همین روش را در باب های دیگر فقهی می توانست اعمال کند، این شرایط خوبی بود که حضرت آیت الله بروجردی برای طلبه فراهم می کرد.

آثار این ارتباط چه می تواند باشد؟

در واقع  باید یک داد و ستد و تعاملی بین استاد و شاگردباشد گاهی می بینیم کسی که تا دیروز لمعه درس می داد الان درس خارج می دهد، این افراد نمی توانند تدریس دروس خارج را داشته باشند، کسی که به این مرحله می رسد بایستی تمام دروس سطح را اعم از ادبیات، منطق، فقه، اصول، فلسفه را درس داده باشد تا بتواند بر کرسی درس خارج بنشیند، آن موقع می داند چه ثمراتی واقعاً این درس در پرورش و نخبه پروری شاگردان خواهد داشت، هرچه این جهت عمق بیشتری داشته باشد خروجی بهتری خواهد داشت انشاالله.

تحلیل وضعیت موجود از لحاظ ارتباط علمی اساتید با شاگردان و بررسی و مقایسه آن با وضعیت سابق حوزه را بفرمایید.

ارتباط استاد با محصل باید ارتباطی اخلاقی و رفتاری نیکو، با محبت، با مدارا باشد، به طوری که طلبه احساس کند استاد جای پدرش هست، آنقدر فضا را خوب قرار دهد که طلبه بتواند سوالاتش را مطرح کند ووحشت نداشته باشد، به آسانی استاد در دسترسش باشد که بتواند به آسانی سوالاتش را بپرسد مثلا ً شماره تلفن استاد را داشته  باشد، مسائل و مشکلاتی را که دارد مطرح کند این ارتباط باید به این نحو بین استاد و شاگرد برگزار شود انشاالله.

اما متاسفانه آن روحیه ارتباط استاد با شاگرد و پژوهش و تحقیق و دقتی که بزرگان در گذشته داشته اند کمتر شده با اینکه منابع، فراوان تر و بیشتر شده، شرایط کتابخانه ها و تحقیقات بهتر و منابع خیلی فراوان شده است .مرحوم والد می فرمود: ما سه نفر بودیم که کتاب اسفار را از خدمت امام رحمه الله علیه درس می گرفتیم و با هم مباحثه می کردیم، در حالیکه فقط یک کتاب اسفار داشتیم و در روز تقسیم می کردیم یعنی این کتاب بین سه نفر تقسیم می شد.

الحمدلله به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی این همه کتابخانه این همه منابع ولی آن علاقه و آن زحماتی که بر این متون باید کشیده شود کمرنگ شده است البته بخشی از این برمی گردد به تذکراتی که اساتید باید نسبت به شاگردان خودشان داشته باشند این تذکراتی که بزرگان می دادند این تذکرات تکرار بشود سودمند خواهد بود.

طلاب واقعا ً نیازمند به گرفتن مشاوره های علمی هستند اگر هر استادی در همان حوزه خودش آن نکات را یادآوری کند یقیناً باز آن شرایط قبلی با  مقتضیاتی که الان هست باز خواهد گشت و قوی تر هم باز خواهد گشت باید این شرایط را اساتید و بزرگان در حوزه های درسی خودشان پیاده کنند و آن نکاتی را که بزرکان قبلاً گفته اند به طلبه تذکر بدهند و این نکاتی است که خود ما هم به طلبه هایمان تذکر می دهیم و اگر این نکات تذکر داده شود باروری که قبلا در حوزه وجود داشته همین الان هم با این امکانات بیشتر خواهد شد.

آیا این مراحل پنج گانه یادگیری که عبارتند از پیش مباحثه، پیش مطالعه، درس، مطالعه و مباحثه را قبول دارید؟ استاد در این مراحل پنج گانه چه نقشی می تواند داشته باشد؟ آیا الان همه این مراحل انجام میشود؟ چه باید کرد که همه این مراحل اجرایی شود؟

این پنج مرحله سیره مستمره بزرگان بوده است این مراحل الان کامل اجرا نمی شود، یکی از نکاتی که کمتر به آن توجه شده است پیش مطالعه است پیش مطالعه بسیار کار مهمی است هر طلبه قبل از کلاس باید به موضوعی که استاد می خواهد تدریس کند یک نگاهی بکند که یک آمادگی داشته باشد بعد از آن استاد تدریس می کند، بعد از آن باید با طلبه ای دیگر این مطالب را شخم بزند، زیر و رو کند، نقادی کند، مباحثه کند، این هم متأسفانه ضعیف هست این دو نکته اساسی که در رشد طلبه نقش دارد کم رنگ شده است و الان دانشگاه های ما به سمت حوزه می آیند و این سنت های خوب حوزه را یاد می گیرند،  اما  متاسفانه این ارزشهایی که در حوزه بود در حال کم رنگ شدن است این ضربه بزرگی به پیکره علمی حوزه می زند.

مسأله مهم دیگر، نگارش و نوشتن است .حوزه باید در جنبه اهل قلم شدن طلاب فعالیت کنند عزیزانی که در درس حاضر می شوند دأبشان بر این است که تنها به استاد نگاه می کنند اما سیره بزرگان اینطوری بوده که این ها اهل قلم و اهل نوشتن بودند بزرگان دیگر از روی آن ها شروع به نوشتن کردند. این نوشتن در سر کلاس به عنوان تقریر یا آن محفوظات را بعد از کلاس مکتوب کردن بسیار در رشد علمی و قوت قلمی انسان نقش دارد .

راه حل زنده شدن این مواردی که فرمودید چیست؟

ما هم از اولی که وارد حوزه شدیم این ها را نمی دانستیم، ما سر کلاس که می رفتیم بزرگان سر کلاس به ما توصیه می کردند که راه های پیشرفت طلبگی و خصوصیاتش این است که مطالبی که استاد می گوید را یا بنویسید یا به ذهنتان بسپارید، بعداً که به منزل رفتید این ها را پیاده کنید بعد روی این مطالب فکر کنید ببینید می توانید نقدی بر مطالب استاد پیدا کنید؟ اگر اساتید این نکات اخلاقی را سینه سینه به شاگردان خودشان منتقل کنند طبیعتاً طلبه ها هم  به این مسأله توجه می کنند و گرایش پیدا می کنند و همین سیره ای که مستمر بوده را استمرار می دهند، فقط باید فرهنگ سازی شود که این نعمتی که خدا نصیب ما کرده است از دست نرود.

آیا مسائل علمی در حوزه افت کرده است یا نه؟ اگر واقعاً افت کرده باید چه کار کنیم که به نقطه مطلوب برسیم چه در حیطه حوزه و چه در حیطه اساتید؟

افت حوزه نسبت به امکانات موجود است و گرنه الحمدلله به برکت انقلاب اسلامی پژوهش و جلسات علمی زیادی برگزار شده است تحقیقات عمیق و .. همه این ها خلاقیت هایی است که طلاب انجام داده اند اگر هم گاهی برخی تعبیر به افت در حوزه می کنند منظورشان نسبت به این همه امکانات است. الان با این همه امکانات که به برکت خون شهداء و بنیانگذار انقلاب و رهبری آیت الله العظمی امام خامنه ای فراهم شده است بستر خوبی فراهم شده است .با این وجود باید بیش از این ها کار شود باید بیش از اینها خلاقیت نشان بدهند و کارهای علمی انجام بدهند  لذا نسبت به شرایط فعلی که ما داریم این وضعیت خوب نیست.

باید کارشناس هایی در هر رشته  مثلاً در رشته ادبیات کسانی که صاحب نظر هستند یا در اصول، در فقه در منطق، کسانی که در این علوم خریّت هستند  این ها جمع شوند از نظرات این ها استفاده شود که چه کارهایی لازم است برای رشد بیشتر حوزه علمیه به لحاظ رشته ای که در آن هستند انجام شود.

به نظر من برای پیشرفت ،استفاده از نظرات و تجربیات بزرگان حوزه آن هم در رشته خاص خودش ثمرات فراوانی دارد مثلاً کسی که محقق در رشته اصول است چه راهکارهایی برای رشد بیشتر رشته خودش می دهد اتاق فکری باشد که البته نشست  دوره ای اساتیداتاق فکر را فراهم کرده و ما باید از زحمات و نوآوری هایی عزیزان تشکر کنیم .

این اتاق فکر باید با حضور اساتید خبره در هر رشته فراهم شود و اینکه خود اساتید هم باید آنچه اساتیدشان به آن ها  منتقل کرده اند به مناسبت های مختلف در بحث هاشان بیان کنند و اشاره کنند. طلبه خیلی خوب می تواند از اساتدیش تجربیاتو روشها را بگیرد. لذا در همان کلاس استاد می تواند دو، سه نکته در زمینه پیشرفت علمی و رشد علمی به  شاگردان یاد دهد منتهی این گفتن ها کم هست لذاممکن است طلبه عمری کار کند اما آن بهره برداری که باید بشود نشود .

مشاوره را چگونه ارزیابی می کنید آیا اساتید گذشته به طلبه هایشان مشاوره می دادند و وضعیت مشاوره در حوزه چگونه بوده است  ؟

مشاوره در قدیم هم بوده البته مشاوره رسمی نبوده اما مشاوره غیر رسمی وجود داشته ظاهراً، در ذهنم هست که صاحب اعیان الشیعه این دغدغه را مطرح می کند که مشاوره در بحث های حوزوی کم رنگ هست یا اصلا ً نیست لذا طلبه ها در انتخاب مباحث در سرگردانی به سر می برند، به طور غیر رسمی اساتید مشاوره می دادند،کنترل می کردند، به شاگرد می گفتند کجا بودی؟ چه شده؟ مشکل چه بوده؟ این حالت دلسوزی و اشرافی که قبلا ً بوده الان کم رنگ شده است ولی با این امکاناتی که الان است و راحتتر می شود از حال هم با خبر شد، با این همه شرایط خوبی که برای ما فراهم شده مشاوره باید قوی ترباشد.

نکته مهم دیگر در زمینه مشاوره این است که مشاوره باید تخصصی باشد مثلا ممکن است استادی مشاور در رشته اصول باشد، این استاد نمی تواند در همه زمینه ها مشاوره بدهد باید دید تخصص ایشان چیست و در چه خصوصی می تواند مشاوره دهد، در زمینه خانواده یا درسی و …

ما الحمدلله در حوزه فراوان افرادی داریم که می توان از آن ها در حوزه مشاوره استفاده کرد قحط الرجال نیست خدای متعال بستر بسیار خوبی برای ما در حوزه علمیه قم فراهم کرده است لذا باید مرکزی به عنوان مشاوره باشد که در هر زمینه و موضوعات مختلف و هرکدام هم شاخه بندی می شود کمک کند به طلبه و دست طلبه ها را بگیرند و باعث رشد طلبه ها شود، منتهی باید مدیریت ها به این مسأله دقت بیشتری بکنند و مشاوری که انتخاب می کنند واقعاً مشاوران قوی در رشته های خودشان باشند که اثر بخشی بیشتر شود زیرا نفس استاد خیلی اثر دارد.

لطفا در رابطه با بایسته های ارتباط معنوی و اخلاقی اساتید با طلاب توضیحاتی بفرمایید؟

اما بعد معنوی رابطه استاد و شاگرد هم بسیار مهم هست بحث تقوا و اخلاص دو مقوله مهم هستند، روشن بینی و نوآوری و خستگی ناپذیر بودن، احترام و ادب در برابر بزرگان و علما بسیار حائز اهمیت است حتی بزرگان ما وقتی می خواستند قولی را رد کنند تنها کسانی که مسلط بر اقوال بودند متوجه می شدند که چه کسی را رد می کند، این قدر محترمانه رفتار می کردند همچنین زهد و ساده زیستی جزو سیره مستمره روحانیون باید باشد.

نکته بعدی این است که استاد باید طوری رفتار کند که شاگرد هم از علم و دانشش استفاده کند و هم از ادب و اخلاقش، علم به تنهایی دلیل بر شخصیت نیست علم  وقتی دارای ارزش می شود که آمیخته با اخلاق شایسته باشد.

نکته بعدی ارتباط با معصومین و اهل بیت علیهم السلام و آشنا بودن با زندگی آن ها و بیان سبک زندگی آن ها است، که انسان باید اول خودش فرا بگیرد و با سبک زندگی آن ها آشنا شود و همان سبک را به مردم منتقل کند حال چه در ضمن گفتار باشد چه در ضمن نوشتار باشد که ما خودمان تا الآن شش دفتر مکتوب در این زمینه آماده کرده ایم که سبک زندگی ائمه علیهم السلام را به مردم ارائه داده ایم، تحت عنوان عطر ولایت، عطر علوی، عطر نبوی، عطر حسنی، عطر فاطمی، عطر حسینی که این ها ادامه دارد، آشنا شدن با این فضای معنوی و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام که اولاً  در خودمان پیاده کنیم ثانیا ً این اطلاعات را بتوانیم با یک بیان و قلم نرم و روانی به مخاطبان منتقل کنیم بسیار مؤثر خواهد بود انشاالله.

نکته حائز اهمیت دیگر اینکه فضای کلاس را با یک حدیثی، یا با یک نکته اخلاقی عطرآگین کنیم.

به نظر حضرتعالی یک استاد خوب و یک کلاس با نشاط علمی باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

یکی از نکاتی که استاد باید روی آن توجه داشته باشد زنده ساختن روح نقادی است بدون مراء وجدال و عدم جمود در آراء بزرگان و گرایش دادن  محصل به عمق و تحقیق است و قبول مطالب براساس دلیل و برهان این یک اصلی است که باید فضا را برای طلبه فراهم کرد که به این سو گرایش پیدا کند.

نکته دیگر وادار کردن طلبه به اندیشیدن است، هر بحث را انجام می دهد روی آن فکر کند و با درایت به جلو برود، این که طوطی وار حفظ کند این طور نباشد، هر بحثی که درس گرفته حداقل نیم ساعت روی آن فکر کند، حفظ کردن فایده ندارد، اگر کسی می خواهد مجتهد شود باید فکر کند تا شرایط اجتهاد را که تفکر و اندیشه هست برای خودش ایجاد کند.

یکی دیگر از نکاتی را که باید روی آن توجه شود ایجاد محیطی باز برای پرورش اندیشه های طلاب عزیز هست.

نکته دیگر این که تکرار نکات زیربنایی و کلیدی. استاد باید در لابلای گفتارش به این نکات دقت بیشتری بدهد که طلبه بداند که این نکات که استاد پافشاری می کند نکات کلیدی بحث هستند.

نکته دیگر این که استاد خلاصه مطالب گفته شده را بصورت شسته و رفته در پایان جلسه بگوید که ما بالاخره در این درس چه گفتیم، این جان کلام است . تا بهتر این مطالب در ذهن طلبه جا بگیرد.

نکته بعدی تنظیم مباحث هست که نظم و چینش گفتار شوق مضاعف برای محصل ایجاد می کند اگر مطلبی دارای نظم منطقی باشد، ذهن انسان گرایش بیشتری به آن پیدا می کند تا اینکه منظم نباشد.

نکته بعدی تشویق دانشجو به بحث و مذاکره که این باید حتما تذکر داده بشود که طلبه به این توجه داشته باشه و این را جزو کارهایش قرار بدهد.

نکته بعدی آزمودن طلبه هست که معلوم بشود که بالاخره مطلب به مخاطبان منتقل می شود یا نمی شود یا مثلاً استاد در حین تدریس دو تا سوال بپرسد که ببیند طلبه ها در چه فضایی هستند؟ متوجه حرف های استاد می شوند یا نمی شوند.

نکته بعدی اینکه محصل را تشویق کند به سوال کردن و پرسش کردن. این فضا را ایجاد کند و اهمیت بدهد به کسانی که اهل سوال و پرسش هستند. در سرکلاس این توصیه را داشته باشد که سوال کنید و فضا را برای  پرسش فراهم کند  .

نکته دیگر مکتوب کردن بحث هست که در این امر باید دقت فراوان بشود که درس ها و مباحثی که گفته می شود، مکتوب  بشود و هرچه در جوانی مکتوب شود آثارش در سن بالاتر مشخص می شود. من نکته ای را عرض کنم از مرحوم آیت الله بروجردی که ایشان فرمود، ما در اصفهان که بودیم اساتیدم در سن بیست و پنج سالگی تقلید را بر من حرام دانستند و من برای آزمایش قدرت اجتهاد خودم شروع کردم به تدریس قوانین و خارج کتاب ریاض،  نظرات خودم را آن جا مکتوب می کردم ، الآن که سنم بیشتر شده است از آن نظراتی که قبلاً مکتوب کردم و قبلا نوشتم و آماده کردم  از همان نظرات استفاده می کنم، تاثیر نوشتن این قدر زیاد است، مخصوصا در سن جوانی که ذهن انسان خلجان دارد و قوت دارد. این فرصت ها را عزیزان باید در نظر داشته باشند نباید برای سن بالاتر بگذارند که آن موقع نتایجش کمتر خواهد بود.

اگر در پایان نکته مهم یا توصیه ای به طلاب دارید بفرمائید

مرحوم والد ما به ما توصیه می کردند که در سه حوزه فعالیت داشته  باشید:

یک: تبلیغ  یعنی اهل منبر باشید، اهل سخنرانی باشید، نه اینکه من مدرس هستم کافی است، مدرس  بودن با تبلیغ و منبر منافات ندارد، ،بزرگان ما در درس هایشان منبر هم می روند سخنرانی هم می کنند. طلبه باید در همان زمان که محصل هست به مسأله تبلیغ و منبر و سخنرانی توجه داشته باشد که جزو سیره مستمره زندگی اش باشد.

دوم: تدریس، در کنار تبلیغ، تدریس هم داشته باشد، این ها با هم منافاتی ندارد و بزرگانی هستند که این دو امتیاز را باهم دارند.

سوم: تألیف، آثار مکتوب داشته باشد، اهل قلم باشد، داده هایی که زحمت کشیده و فراهم کرده به زبان ساده ای فراهم کند برای توده مردم لذا اگر در این زمینه کار نکند ممکن است که شخصی به مراحل علمی بالایی هم برسد ولی از نوشتن یک مقاله ناتوان باشد این خیلی ضعف است، هر سه زمینه، هم تبلیغ، هم تدریس و هم تالیف در این سه زمینه طلبه باید در هر سه گزینه فعالیت خودش را داشته باشد و هر سه گزینه هم خدمات فراوانی برای مخاطبان خودش دارد.

در پایان از عزیزانی که این وقت را به ما دادند بسیار سپاسگزار هستم و توفیقات بیش از این را از خدای متعال برای این عزیزان خواستار هستم ، ان شالله که همه شما موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا