مقالات

شخصیت انسان در سایه کار و تلاش

اسلام دین فعالیت و کار است نه دین سستی و خمدگی و برای اثبات این حقیقت، حقیقتی که از بسیاری از دیده ها پنهان مانده است و به طور فشرده به بررسی ارزش کار و کارگر از دیدگاه اسلام می پردازیم. کار به معنی صنعت، هنر و پیشه آمده است. بنا بر این هر پیشه و صنعت و هنری که وقت فردی را بگیرد و نتیجه و بازدهی داشته باشد کار است.چه کار جسمی و چه کار فکری باشد. دانشمندی که با دانش و تحقیق رهبری و راهنمائی  اجتماعی را به عهده دارد، پزشکی که بیماران را مداوا می کند.مهندسی که نقشه ساختمانی را می ریزد.گوینده و سخنرانی که برای ارشاد مردم سخن می گوید، نویسنده ای که با نوشتن خدمت می کند و دانشجویی که در راه تحصیل رنج می برد، همه کار می کنند.

  • کار در آیات و روایات اسلامی:

خداوند در قرآن می فرماید: ما شما را در زمین جا دادیم( جایگزین کردیم) و برای شما در آن اسباب زندگی قرار دادیم، ولی شما اندک سپاسگذارید. و از قول صالح پیغمبر علیه السلام خطاب به قوم ثمود نقل می کند… اوست (خدا) که شما را در زمین پدید آورد و از شما خواست تا زمین را آباد کنید… حضرت علی علیه السلام در ذیل  این آیه فرموده است. خدا ایشان را آباد کردن زمین فرمان داد تا حبوبات ، میوه ها و نظایر آن را که برای زندگی آفریدگان قرار داده وسیله معیشت آنها باشد. و نیز قرآن می فرماید: فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاهُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ[۱] … پس آنگاه که نماز گذارده شد در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید. شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: مردی می گوید من در خانه می نشینم، نماز می خوانم، روزه می گیرم و پروردگار  را عبادت می کنم و اما روزی من نمی رسد امام فرمود:  او یکی از سه دسته ای است که دعا و خواسته شان مستجاب نمی شود.

  • شخصیت انسانی در سایه کار:

شخصیت و سربلندی در سایه زحمت و کار به دست می آید و آنکه می خواهد در اجتماع مفید و محترم باشد باید کار کند، تنها با شرکت فعالانه در اجتماع و با تلاش و کوشش شخصیت واقعی هر کس شکل می گیرد و اثبات می شود . جوانان باید بدانند بیکاری ضربه بزرگی به شخصیت و آبروی اجتماعی آنان می زند و کار و اشتغال موفقیتی برتر همراه با احترام به آنان می بخشد و آنان را آزاد،  بلند طبع مستقل و سربلند بار می آوردو اسلام اضافه بر اینکه کار و نقش آن در ساختمان شخصیت مسلمانان نیز توجه دارد. آری بیکاری مورث نیازمندی و باعث چشم دوختن به دست دیگران است که خواری و سرشکستی  را به همراه دارد.

  • کسب های حلال و حرام

نکته دیگر که توجه به آن لازم است اینکه کار باید سودمند و صالح و به خیر خود فرد و اجتماع باشد و کارهایی که زیان فرد و اجتماع است  و یا جسم و جان آسیب می رساندو پایه عفت و اخلاق عمومی لطمه می زند، در اسلام ناپسند و ممنوع است. مسلمانان در به دست آوردن ثروت و مال آزاد هستند تا آنجا که فسادی نیانجامد و زیانی به دیگران نرسد و به همین جهت کسب ها در اسلام به دو دسته تقسیم شده

  • دسته های مشروع و حلال : همچون کشاورزی ، دامداری، حرفه های صنعتی، تجارت درست، تعلیم و تربیت و هر پیشه سودمند و بی زیان دیگر
  • دسته های نا مشروع و حرام: فروش مشروبات الکلی ، قمار کردن، فروش آلات قمار و ربا خواری و کارهای دیگری که در جای خود به طور گسترده بررسی شده است. اسلام لازم می داند مسلمانان پیش از شروع به کار، کسبهای حلال و حرام را بشناسد و دستورات دینی خود را در مورد تجارت و معاملات بیاموزد، تا بعداً دچار کجروی و انحراف در کسب نشود.

امیر المومنین علیه السلام  در منبری می فرمود:ای گروه بازرگانان ! اول آموزش دین ، سپس تجارت، به خدا سوگند ربا خواری در این امت از نرم رفتن مورچگان بر سنگ سخت صاف و پنهان تر است.

  • ارزش کار معنوی:

در مکتب های اقتصادی شرق و غرب ارزش کار به اندازه پولی است که کارگر بابت آن دریافت می کند. یعنی ارزش کار را میزان پولی تشکیل می دهد که انسان در ازای آن می گیرد. بنا بر این هر کس بیشتر پول می گیرد ارزشش کارش بیشتر است در حقیقت در این نظام کار به پول و انسان به ماشین تبدیل می شود. ولی در بینش اسلامی کار انسان غیر از این است و ارزش کار به اندازه پولی که بابت آن دریافت می کند نیست. بلکه به اندازه حسن نیتی است که در انجام آن به کار برده است. پس برای ارزیابی ارزش کار یک فرد با ایمان دو ضابطه وجود دارد:

  •  ضابطه اول: ارزش مادی کار او را میزان پولی تشکیل می دهد که به عنوان دستمزد به او می پردازند.
  • ضابطه دوم ارزش معنوی کار اوست که قابل اندازه گیری با پول و مادیات نیست و در رابطه با خدا انجام می دهد و از این لحاظ میدان عمل تا بی نهایت باز است. به عبارت بهتر

 اولاً: پول بیانگر ارزش مبادله ای کالاست، نه نفس ارزشهای نهفته  در درون آن کالا ها و خدمات، به عبارت بهتر پول روشن می کند که کالا و خدمت در بازار چقدر ارزش مبادله ای دارد، ولی مشخص نمی کند که این کالا چقدر برای سببی که عامل تقاضای مصرفی کالایی است، نقش دارد.

ثانیاً : پول ارزش دهنده به کالا و خدمات نیست بلکه پول ارزش نماست و ارزش ارد و طبق  آن انجام وظیفه می کند و عمل مادی را تبدیل به امر معنوی می نماید   نمائی ارتباطی و تلازمی با ارزش دهی ندارد. انسان مادی دیدی دارد و بر آن اساس عمل دارد و طبق آن انجام وظیفه می کند.و عمل مادی را تبدیل  به امر معنوی می نماید.و لذا ممکن است دو نفر کارگر که مزد مساوی دریافت می کنند از لحاظ اجر و مزد معنوی با هم تفاوت زیاد داشته باشند. اگر کسی به جنبه معنوی کار خود توجه داشته باشد کار او بسیار ارزش پیدا می کند.و زندگیش از بی روحی و خستگی و حاکمیت زور بیرون می آید و معنویاتی را جستجو می کند که برای غنای او کافی هستند.و لذا اسلام به نیت و انگیزه کار بیش از خود کار ارزش و بهاء داده  شده است. تا آنجا که محور وکانون ارزش عمل و رفتار هر کسی بر قصد و نیت و طرز جهت گیری  او مبتنی است و بر اساس همین قصد و نیت است که اعمال و رفتار انسان گاهی مانند کوزه شکسته ای فاقد ارزش و اعتبار است و گاهی نیز همین اعمال در ظل نیت صحیح و جهت یابی درست و الهی، آن چنان دارای ارزش و اعتبار  می گردد که نمی توان آن را به علت گرانمایگی، ارزیابی کرد و گاهی نیز عمل انسان به صورت زر و بالی  بر دوشش سنگینی می کند.

پیامبر اکرم (ص) در اهمیت خلوص نیت می فرماید: ارزش اعمال به نیت آن است و کاربرد سوء و عوائد اعمال هر انسان به نیت او وابسته است، اگر کسی راه وصول  به رضای رسولش را پیش گیرد  در حقیقت به سوی مقصد الهی و هدفی انسانی، کوچ و هجرت است. ولی اگر هجرت او به سوی دنیا انجام گیردبه دنیایی که می خواهد و به آن دست یابد و یا می خواهد از رهگذر خود به تمایلات جنسی خویش دامن زند و از وجود جنس بهره مند شود، هجرت او به همان هدف های کم ارزش تنزل خواهد یافت.

ارزش کار با پول اندازه گیری نمی شود و پولی که از این بابت می گیرد ارزش واقعی کار او نیست و لذا کار او بالاترین عبادت شمرده شده است  و در ردیف جهاد که بالاترین و ارزنده ترین تکلیف انسانی و اسلامی است و کارگر به عنوان مجاهد راه خدا و گاهی برتر از آن به حساب آمده است.

امام صادق علیه السلام فرمود الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله –کسی که در طلب روزی خانواده خود کار میکند مانند جهاد گری است که در راه خدا جهاد می کند.

  • آثار مثبت کار:

الف) اثرات اقتصادی: بارزترین اثر کار، اثر اقتصادی آن است، نقش تعیین کننده کار در رشد و توسعه اقتصادی و فقر زدایی بر کسی پوشیده نیست. بیکاری و کم کاری، افزون بر آثار فردی منفی همچون فقر و کاهش در آمد، پیامد های ناگواری بر اقتصاد ملی بر جای می گذارد، کاهش تولید، کاهش تقاضا و حاکمیت نوعی کسادی  در نتیجه کاهش درآمد افراد بیکار و در پایان، رکود فعالیتهای اقتصادی و کاهش سرمایه گذاری برای دوره های بعد از جمله این پیامدهاست.

ب) اثرات روحی- اخلاقی: کار و فعالیت سالم، نقش موثری در تکامل اخلاقی فرد و جامعه و پیشگیری از مفاسد اجتماعی بازی می کند. این از آن روست که به کارهای ناشایست و غیر اخلاقی را فراهم می سازد. افزون برآن ، کار و تلاش و نشاط روحی و خرسندی درونی ناشی از آن، زمینه ساز رشد فضائل اخلاقی و فقدان آن موجب تیرگی جان و منتهی به سقوط اخلاقی می گردد. حال اگر آن مفاسد اخلاقی و اجتماعی ناشی از فقر را نیز که خود از پیامدهای بیکاری است بر آن بیافزائیم. رابطه بیکاری و فساد را بیشتر روشن می کند از این رو به طور معمول  در جوامعی که بیکاری شدید حاکم است، جرم و جنایت ، مفاسد اخلاقی و اجتماعی و فعالیتهای غیر قانونی افزایش می یابد.

ج) شخصیت و اعتبار اجتماعی: از آثار مهم و مثبت کار، اعتبار و شخصیت اجتماعی و تعامل مثبت با افراد جامعه است. انسان با کار و تولید، ضمن مشارکت در تامین نیازمندی های جامعه، زندگی خود و خانواده اش را نیز تامین می نماید و سربار جامعه نخواهد بودو بدین سان، شخصیت اجتماعی و نشان از شخصیتی مسول، متعهد و سرافراز می یابد.

د) نشاط و لذت زندگی: کسب نشاط و لذت و رهایی از خستگی و ملامت روحی و ضعف جسمانی است. کار از یک سو نیروهای جسمی را به فعالیت می رساندو به اعضا بدن قوت و استحکام می بخشد.

و) تشویق علمی به کار و تولید: فعالیتهای تولیدی در سیره اولیای دین بسیار گسترده و چشمگیر است.بسیاری از کارهای تولید شده در قرآن به دست پیامبران انجام می شده. اشتغال به کار و تولید در سیره پیامبر اسلام و امامان معصوم علیها السلام نیز به طور کامل نمایان است. امت رسول خدا هم، پیش و پس از بعثت به کارهای اقتصادی اشتغال می ورزند. امیر المومنان علیه السلام آن گاه که از امر جهاد، آموزش مردم و قضاوت ، آسوده می گشت به طور گسترده به کشاورزی باغداری و کندن قنوات می پرداخت و جامعه اسلامی سالیان متمادی از ثمرات آن بهره می برد.شخصی از اهالی مدینه می گوید: از شدت گرما به نقطه ای اطراف مدینه رفتم در آنجا ابوجعفر بن علی امام باقر علیه السلام با من رو به رو شد… با خود گفتم سبحان الله! بزرگی از بزرگان قریش در چنین ساعتی و با این حال در طلب دنیاست[۲]. بی شک باید او را موعظه نمایم، از این رو، نزدیک او شدم و سلام کردم. حضرت در حالی که سخت عرق می ریخت پاسخ سلام من را داد گفتم: خدایا کارهایت را اصلاح نماید آیا سزاوار است بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت و با چنین وضعیتی در طلب دنیا باشد؟ اگر در این ساعت اجلت فرا رسدچه خواهی کرد؟ فرمود: اگر در حال مرگم فرا رسد در حال اطاعت خدا دیده از جهان فرو خواهم بست. با این کار خود و خانواده ام از تو و مردم بی نیاز هستند.گفتم راست فرمودی، خدایت رحمت کند! خواستم تو را پند دهم، تو مرا پند دادی.

 


[1] سوره جمعه آیه ۱۰

 

[2] بحار الانوار جلد ۴۶ صفحه ۳۵۰

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا