خاندان استاد

آیت‌الله احمد علی احمدی شاهرودی (پدر استاد)

استاد احمدی شاهرودی (۱۳۰۵ – ۱۳۷۵ ش) غیر از تدریس، تألیف، تبلیغ و اقامه نماز جماعت در قم و تهران، تدریس دروس مختلف اسلامی را در دانشگاه ها به عهده داشت و به عنوان استادی فرزانه و خبره شناخته شده بود. بخشی از اوقات ایشان هم جهت پاسخگویی به سؤالات پیچیده عقیدتی اساتید معارف مصروف می گشت. تفسیر موضوعى قرآن مجید، تقلید اعلم، انگیزه حق و به سوی خدا بروید از جمله آثار مکتوب ایشان است.

نسب شناسی استاد شاهرودی

در سال ۱۳۰۵ ش (۱۳۴۶ ق) در قصبه میامى[۱] واقع در ده فرسنگى شهر شاهرود، در خانه اى از خاندان علم و فضیلت و تقوا و دوستدار اهل بیت، کودکى پا به عرصه هستى نهاد که نام او را احمد گذاردند. پدرش شیخ محمدحسن احمدى یکى از علماى بنام و مشهور منطقه بود که در علوم مختلف، بالاخص علم طب، اطلاعات زیادى داشت و مردم آن بخش از وجودش استفاده مى کردند.[۲] جدش مرحوم آیت الله آقا شیخ احمد نیر از علما و زهاد و اوتاد زمان خود بود. وى داراى تألیفات فراوان بوده است و همین طور پدران او تا چند نسل روحانى و از خدمتگزاران به دین اسلام و مکتب سعادت آفرین تشیع بوده اند.[۳]

تحصیلات

آیت الله احمدى پس از دوران کودکى و تحصیلات ابتدایى در زادگاه خود، به اقتضاى شوق فطرى و سیره خانوادگى، به تحصیل علوم دینى روآورد. وى مقدمات عربى را نزد والد گرامیش فراگرفت و پس از چند سالى که در محضر پدر بزرگوارش تحت تعلیم و تربیت بودند، به همت و سعى پدر به حوزه علمیه مشهد مقدس آمده و در جوار حضرت ثامن الائمه علیه السلام، تحت سرپرستى رئیس وقت حوزه علمیه، مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ احمد کفایى قرار گرفت.[۴]

اجازات اجتهاد

این دانشمند متقی و عالم عامل، از تعدادی از مراجع بزرگ تشیع اجازه نامه اجتهاد داشت که عبارتند از:

آیت الله العظمی حکیم(ره)

آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری

آیت الله العظمی حاج سید محمود شاهرودی(ره)

آیت الله العظمی حاج شیخ عباسعلی شاهرودی(ره)

آیت الله العظمی حاج سید محمد حجت کوه کمری(ره)

آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی(ره)

آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی(ره)

و آیت الله العظمی حاج سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره)

مشهد

آیت الله احمدى به مدت ده سال در جوار ملکوتى امام هشتم علیه السلام اقامت گزید و دوره مقدمات و ادبیات عرب را نزد استاد توانا، ادیب نیشابورى، گذراند و سطوح عالیه را نزد حضرات آیات، که در ذیل اشاره مى شود، گذرانید:

  • میرزا احمد مدرس یزدى.
  • مرحوم آیت الله میرزا کاظم مهدوى دامغانى (معروف به محقق دامغانى و دایى پدر محقق مقاله).
  • حضرت آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینى.
  • دروس معارف نزد محقق بزرگ و عارف بالله، آیت الله مرحوم میرزا مهدى (معروف به اصفهانى).[۵]

قم

آیت الله احمدى سپس براى تکمیل معلومات و فراگیرى دوره عالى دروس خارج فقه و اصول، در معیت عده اى از فضلاى حوزه علمیه مشهد مقدس مانند مرحوم شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدى و حضرت آیت الله العظمى حاج سید على سیستانى و آیت الله خزعلى به شهر مقدس قم هجرت نمود و در جوار کریمه اهل بیت، حضرت معصومه سلام الله علیها سکنى گزید.[۶]

اساتید آیت الله احمدى در قم

نجف اشرف

آیت الله احمدى، براى بهره گیرى از درس بزرگان حوزه نجف اشرف و جستجوى آراء و مبانى فقه و اصول آنان، رهسپار عراق گردید. معظم‌له پس از زیارت عتبات عالیات و طلب توفیق از آن امامان معصوم علیهم السلام در نجف اشرف سکنى گزید. اساتید ایشان در نجف عبارتند از:

فعالیت های علمى

آیت الله احمدعلى احمدى همانند جد و پدر بزرگوارش، داراى مراتب علمى بالا بوده و در کلام، فلسفه، حدیث، فقه، اصول و عرفان صاحب نظر و اهل قلم بوده است. این مرد بزرگ سال هاى متمادى در یکى از حجره هاى صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به تدریس رسائل، مکاسب و کفایتین و خارج فقه و اصول و اخلاق اشتغال داشت.

محصول تدریس این فقیه، پرورش تعداد زیادى از طلاب فاضل است که هم اکنون به مدارج بالاى علمى دست یافته و به خدمات علمى، فرهنگى پرداخته اند و بعضى از آن ها در سمت هایى از قبیل قضاوت و بعضى هم به تربیت طلاب حوزه و نسل جوان دانشگاهى اشتغال دارند.[۸]

فعالیت هاى فرهنگى

قبل از انقلاب

جایگاه وى نزد آیت الله العظمى بروجردى :

آیت الله احمدى که از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آیت الله بروجردى بود، به دلیل تقوا و حافظه قوى و دارا بودن مراتب علمى و فهم فقهى بالا، همواره مورد عنایت معظم له بود. اشتیاق آیت الله احمدى به اشاعه فرهنگ والاى اسلامى و نیز توجه وافر ایشان به مسائل اجتماعى، سیاسى و فرهنگى امت مسلمان، بخصوص مردم مظلوم ایران، باعث گردید که از جانب حضرت آیت الله بروجردى به همراه چند نفر از فضلاى حوزه علمیه قم جهت تبلیغ مبانى دینى و فرهنگ اسلامى و مبارزه با دشمنان عقیدتى اسلام همچون فرقه ضاله بهائیت به مناطق مختلف کشور اعزام شدند. ایشان در این دوران فعالیت هاى وسیع و بسیار پرثمرى را ایفا نمودند.

از جمله مأموریت هاى ایشان به نمایندگى از طرف حضرت آیت الله بروجردى، هجرت به شهر آباده شیراز به مدت سه سال بود؛ زیرا این شهر مرکز تصوف و بهائیت بود و تفکرات انحرافى این فرقه هاى گمراه در اکثر ادارات و در میان اقشار مختلف مردم رسوخ کرده بود. آیت الله احمدى مبارزه جدى و پیگیر با منحرفان و اهل بدعت را آغاز کرد و در این راستا به موفقیت هاى چشمگیرى نایل آمد و بسیارى از آن منحرفان را توبه داد و به دامن اسلام بازگردانید.[۹]

نگارنده این سطور هنگامى که از ایشان سؤال کردم: شما از چه شیوه و روش هایى جهت تبلیغ استفاده مى کردید، ایشان جواب داد: «قرآن مجید شیوه ارشاد را بیان فرموده است.» و آن گاه اشاره به آیه سوره نحل «ادع الى سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه…» و آیه سوره سبا «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى »[۱۰] کرد.

ایشان رمز موفقیت و تأثیر کلام را در خودسازى و تهذیب نفس و استمداد از ادعیه مأثوره و مطالعه و تحقیق زیاد مى دانست و در ادامه بیان فرمود: «با نیتى خالص براى رضاى قادر منان و بدون توجه به اجرت مادى حرکت کردم. براى خدا رنج ها و مشکلات را به جان خریدم و هیچ شکوه اى نداشتم و امیدوار بودم که خداوند اجر و مزد مى دهد، هم در دنیا و هم در آخرت. وقتى احساس کردم تبلیغاتم مؤثر واقع شده خیلى خوشحال بودم. زمانى که به اطلاع مرجع عالم اسلام آیت الله بروجردى رسیده بود، بسیار خرسند گردیده و برایم دعا کرده بود. پس از مراجعت، معظم له چندین مأموریت دیگر به من واگذار نمودند و به نمایندگى از طرف آن مرجع تقلید به شهرستان هاى فیروزکوه، چهارمحال بختیارى، فریدن و داران از توابع اصفهان و همچنین و ادغان از توابع کاشان – که مرکز سران بهائیت و تبلیغات گسترده آنان بود. – هجرت کردم. در وادغان جلسه مصاحبه و پرسش و پاسخ قرار دادم. نتیجه آن شد که بسیارى توبه کرده و به دامن اسلام برگشتند[۱۱] و یکى از سران بهائیت به نام دکتر برجیس به دست مسلمانان کشته و آن گروهک فریب خورده تضعیف و نابود شدند».[۱۲]

توجه به نسل جوان :

از جمله تلاش هاى فرهنگى آن مجاهد فقید، توجه ویژه او به نسل جوان بود. در سال هاى حکومت ستم شاهى، بخصوص سال هاى ۵-۱۳۵۴، که شرایط فرهنگى حاکم بر جامعه بسیار نامطلوب بود و بسیارى از جوانان و نوجوانان این مملکت تحت تأثیر فرهنگ نظام طاغوتى برگرفته از فرهنگ منحط و انحرافى غرب، قرار گرفته بودند و زمینه هاى فساد و بى بندوبارى بر اثر تبلیغات شوم رادیو و تلویزیون و سینما و کاباره و غیره در جامعه ایجاد شده بود، این عالم متعهد براى جلوگیرى از غوطه ور شدن نسل جوان در فساد اخلاقى، در شرق تهران در محله وحیدیه اقدام به تأسیس کتابخانه وسیعى جنب مسجد جامع فاطمیه کرد و بیش از ۵ هزار جلد کتاب را تهیه نمود و خود عهده دار امامت جماعت آن مسجد شد. او همچنین به دعوت روحانیت روشنفکر حوزه علمیه قم، کلاس هاى اعتقادى، سیاسى، فرهنگى و جلسات متعدد پرسش و پاسخ را جهت شکوفاشدن استعدادهاى نهفته و رشد فکرى جوانان دایر نمود. البته این اقدام مؤثر واقع شد و جوانان زیادى به مسائل اعتقادى و سیاسى گرایش یافتند.[۱۳]

نکته قابل توجه این است که وى در کنار فعالیت هاى فرهنگى، به دلیل جو خفقان و رعب و وحشت از ساواک، به طور مخفى و محرمانه با افراد سیاسى-مذهبى که علیه نظام طاغوت مبارزه مى کردند، ارتباط داشت و به صورت غیرمستقیم به آگاهى دهى سیاسى و هدایت جوانان مى پرداخت؛ این در زمانى بود که ساواک به وى اجازه نمى داد در مسجد براى مردم سخنرانى کند.

بعد از انقلاب

در سنگر نماز جمعه :

آیت الله احمدى بعد از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى، در صحنه هاى فرهنگى حضورى چشمگیر و درخشان داشت. این عالم وارسته با حکم حضرت امام به عنوان امام جمعه و نماینده ولى فقیه در چابکسر (از توابع گیلان) منصوب و مشغول خدمتگزارى شد. ایشان در چند سالى که در این سمت بود، با ایراد خطبه ها و سخنرانى هاى پربار و روشنگر، مردم آن دیار را ارشاد مى کرد و با جریانات انحرافى ضدانقلاب و منافقین به مبارزه مى پرداخت. او براى دفاع از ارزش هاى والاى انقلاب و ولایت فقیه، با تحلیل هاى علمى و استدلال هاى منطقى خود باعث شد که منافقین کوردل و ضدانقلاب و مارکسیست ها نتوانند جوانان پاکدل آن خطه را اغفال و بر ضدنظام مقدس جمهورى اسلامى تحریک کنند.[۱۴]

در سنگر جبهه :

یکى دیگر از سر فصل هاى مهم فعالیت فرهنگى آن مجاهد نستوه، حضور مستمر او در جمع رزمندگان اسلام در جبهه هاى غرب و جنوب، مخصوصاً در لشکر على بن ابى طالب قم در جبهه غرب بود. این فقیه مجاهد با سخنرانى هاى شیوا و بیان جنگ هاى صدراسلام به تقویت روحیه رزمندگان اسلام مى پرداخت. از جمله فعالیت هاى ارزنده و ماندگار ایشان، سخنرانى هاى پربار او در لشکر على بن ابى طالب مستقر در جبهه غرب بود.

این سخنرانى ها که در مورد «حرکت ارتش اسلام به نحو استتار»، «علت جنگ خیبر»، «نقاط حساس و راه هایى که شبانه به اشغال لشکر اسلام درآمد»، «تاکتیک جنگى فتح قلعه خیبر»، «شیوه فتح سنگرهاى دشمن»، «بازشدن درِ خیبر به دست امیرالمومنین علیه السلام»، «عوامل پیروزى»، «عاطفه در صحنه نبرد»، «گذشت در هنگام پیروزى» و «سه نقطه درخشان از فضایل امام على علیه السلام در وقایع خیبر» بود، بعدها در جزوه اى جمع آورى شد.

این جزوه بنا به درخواست سردار رشید اسلام شهید زین‌الدین که فرماندهى لشکر به عهده ایشان بود، با عنوان «کانون خطر یا دژ آهنین خیبر» چاپ و منتشر شد. این اثر ارزشمند به واسطه مؤثر بودنش در جبهه هاى غرب و جنوب حتى در جزیره مجنون بین رزمندگان اسلام توزیع و به سرعت نسخه هاى آن نایاب شد.[۱۵] این جزوه تنها یک نمونه از صدها سخنرانى حماسى آن مرد بزرگ در جبهه ها مى باشد.

در سنگر دانشگاه:

این عالم متقى غیر از تدریس، تألیف، تبلیغ و اقامه نماز جماعت در قم و تهران، تدریس دروس مختلف اسلامى را در دانشگاه ها به عهده داشت و به عنوان استادى فرزانه و خبره شناخته شده بود. بخشى از اوقات ایشان هم جهت پاسخگویى به سؤالات پیچیده عقیدتى اساتید معارف مصروف مى گشت. زمانى که نهاد نمایندگى ولى فقیه در دانشگاه آزاد اسلامى فعالیت خود را شروع کرد، او یکى از افرادى بود که به عنوان مُمتِحن اساتید دروس معارف اسلامى انتخاب شد.

ایجاد دفاتر فرهنگى دانشگاه ها، جذب طلاب، بازرسى، رفع مشکلات دفاتر فرهنگى، احداث نمازخانه ها و تقویت کتابخانه ها از جمله فعالیت هاى دیگر ایشان بود. این عالم فداکار نقش بسیار مؤثرى در اسلامى شدن دانشگاه ها، جداسازى جوانان دانشجوى پسر و دختر، تشکیل جلسات اعیاد و سوگوارى ائمه اطهار علیهم السلام با همکارى بسیج دانشجویى داشت و در این راه از هیچ تلاشى فروگذارى نمى کرد.[۱۶]

آثار

آن استوانه فقه و فضیلت، از عمر پربرکت خود نهایت استفاده را نمود. غیر از سخنورى و تبلیغ دین حنیف و تدریس در حوزه علمیه قم و دانشگاه ها، به تحقیق و تألیف کتاب هاى فراوانى مبادرت نمود. کتاب هاى چاپ شده او هر کدام به نوبه خود جذاب و پرفایده براى عموم اقشار جامعه مى باشند که ما به آن ها اشاره مى کنیم. امید است با همت فرزندان آن عالم ربانى، کتاب هاى دیگر آن مرحوم به چاپ برسد.

  • «کتاب سیرى در عقاید»: چاپ اول این کتاب در زمان مرجعیت حضرت آیت الله بروجردى بود که پیرامون فِرَق مختلف و نقد و بررسى و تفکرات تصوف مى باشد. کتاب مذکور ۵ بخش عمده دارد: ۱- توحید؛ ۲- عدل؛ ۳- نبوت؛ ۴- امامت؛ ۵- معاد.
  • «تقلید اعلم»، به زبان عربى: که به دلیل سیاسى بودن، رژیم طاغوتى اجازه چاپ آن را نداد.
  • «به سوى خدا بروید».
  • «مجموعه مقالات پیرامون باب و بهاء».
  • «جنگ خیبر»: چنان که گفته شد، این عالم ربانى ماه ها در جبهه هاى جنگ حضور مؤثر داشته است. در طى این مدت، جهت تقویت روحیه رزمندگان سخنرانى هاى بسیارى ایراد کرد. این کتاب بخشى از سخنرانى هاى ایشان است که بنا به درخواست سردار شهید زین‌الدین و نماینده ولى فقیه در لشکر على بن ابى طالب علیه السلام تهیه و منتشر گردید.

کتاب هاى در دست انتشار:

  1. «ترجمه کتاب شریف جامع السعادات مرحوم نراقى کاشانى».
  2. رساله «در مسئله بداء».
  3. «تقریرات درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمى سید حسین طباطبایى بروجردى در باب لباس مشکوک».
  4. «اخلاق حمیده».
  5. «رساله عملیه».[۱۸]

فضایل معنوى و اخلاقى

آیت الله احمدى بر اثر تربیت خانوادگى و تأثیرپذیرى از خلق و خوى اساتید خود در حوزه هاى علمیه مشهد و نجف و قم و نیز مجاهدات با نفس اماره و ارتباط با خداوند متعال و مأنوس بودن با ادعیه امامان معصوم علیهم السلام، مجموعه اى از صفات نیک را در خود جمع کرده بود که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:

  • ۱. عبادت و بندگى: در سایه عبادت و بندگى خالصانه است که انسان به مدارج عالى کمال نایل مى شود. خود (نویسنده مقاله) بارها شاهد بودم که مى فرمود: «با خدا بساز بر همه بناز» لذا این عالم عامل به عبادت عشق مى ورزید. نماز شب‌اش ترک نمى شد. در نماز جماعت صبح در مسجد امام رضا علیه السلام حضور مى یافت. بارها دیده مى شد که همه روزه قرآن مى خواند. به تعقیبات نماز مى پرداخت و هنگامى که مشغول دعا مى شد به شدت اشک مى ریخت. این دعاها را بسیار تکرار مى کرد: «الهى لاتکلنى الى نفسى طرفه عینٍ ابداً» و مى فرمود: «اللهم ذَلّلْ نفسى فى نفسى . و عَظّمْ شأنک فى نفسى ».[۱۹]

در شب‌هاى جمعه در عبادت، حال عارفانه و خالصانه ویژه اى داشت. در ماه مبارک رمضان بیشتر به عبادت و راز و نیاز و تبلیغ و ارشاد مى پرداخت.

  • ۲. تواضع و فروتنى: او با مردم و طلاب بسیار برخورد خودمانى داشت. در جلسات، رفتارى عادى و کمتر از منزلت خود بروز مى داد، و به همین علت بود که طلاب و نسل جوان دانشگاهى و مردم مجذوب و شیفته اش مى شدند، بخصوص نسل جوان دانشگاهى او را عالمى متواضع و دور از تکبر مى شناختند. ایشان در محیط خانواده هم بسیار متواضع بود و احترام خاصى به همسر و فرزندانش مى گذاشت. هیچ گاه عبوس نبود و همیشه با چهره خندان و شاداب به آنان نگاه مى کرد. گاهى در امور خانه به همسرش کمک مى کرد.
  • ۳. شیداى ولایت: آیت الله احمدى رابطه اى قوى و انس و الفت خاصى با اهل بیت علیهم السلام داشت. یکى از انگیزه هاى رفتن او به نجف اشرف همین بود. در آن جا ضمن تحصیل علوم اسلامى، به صورت مستمر و همه شب، به حرم مولا امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب مى شد و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، زیارت جامعه را مى خواند و اشک مى ریخت.

بارها متذکر مى شد: «شما که در دانشگاه ها هستید، یاد و خاطره امامان معصوم را زنده نگه دارید؛ در اعیاد مجلس جشن بگیرید و در شهادات مجلس عزادارى ترتیب دهید تا نسل جوان با زندگى ائمه آشنا شوند؛ بین نماز ظهر و عصر یک حدیث کوتاه بخوانید و بیانات انسان‌ساز ائمه را براى نسل جوان بازگو کنید».

این عالم بزرگوار احترام خاصى براى ذریه هاى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قائل بود. اگر سیدى وارد مجلسى مى شد که او حضور داشت، به صورت کامل بلند مى شد. دیده نشد که او جلوتر از سیدى به مجلس و محفلى وارد شود…[۲۰]

۴. ساده زیستى: یکى از ویژگى هاى بارز او، قناعت و ساده‌زیستى بود. از زرق و برق دنیا دورى مى کرد. وضع زندگى او بسیار ساده و بى آلایش بود؛ در محیط منزلش از تجملات و امور زینتى خبرى نبود، این خصلت سازنده را تا آخر عمر حفظ کرد. از غذاهاى لذیذ به شدت پرهیز مى کرد. در اکثر مسافرت هاى طولانى که جهت بازرسى دفاتر فرهنگى مى رفت، دستور مى داد در جایى که آب و درخت باشد توقف کنند. اول عباى خود را پهن مى کرد و نماز مى خواند سپس غذاى ساده اى تناول مى کرد و به راه خود ادامه مى داد. مى فرمود: «انسان هایى که به جایى رسیدند، به اندک قناعت کردند».

۵. مسئولیت پذیرى: از ویژگى هاى بارز آن عالم ربانى همین احساس مسئولیت بود. او از گوشه گیرى و انزوا جداً دورى مى کرد و با وجود کهولت سن، مرتب به تهران و شهرستان ها جهت تدریس و بازرسى امور فرهنگى مى رفت. بارها مى فرمود: «انسان تا زنده است و توان دارد، باید به خلق خدا خدمت کند. ما که نان امام زمان علیه السلام را خوردیم و در دورانى زندگى مى کنیم که مردم براى انقلاب و جنگ تحمیلى جان و مال داده اند و در مصدر انقلاب نایب امام زمان علیه السلام وجود دارد؛ باید براى خدمت به مردم و نسل جوان حرکت کرد و مردم را آگاه کرد. باید به هر صورت که ممکن است خدمت کنید تبلیغ کنید، مسئله و احکام بگویید، به جبهه بروید و مجاهدت هاى مسلمانان صدر اسلام را بگویید و…».[۲۱]

رحلت

سرانجام روح بلند و ملکوتى فقیه عارف و مجتهد وارسته، حاج شیخ احمدعلى احمدى شاهرودى، پس از سال ها تلاش و فعالیت دلسوزانه در راه دین مبین اسلام و مکتب سعادت آفرین تشیع در سال ۱۳۷۵ ش در سفر حج عمره،در حال طواف بیت الله الحرام بر اثر سکته قلبى به میهمانى صاحب بیت شتافت. به مناسبت ارتحال ایشان، بعثه مقام معظم رهبرى در مکه مکرمه مجلس عزادارى برگزار کرد.

بنا به تقاضاى همسر و فرزندانش، جنازه مطهرش به ایران منتقل شد و تشییع باشکوهى در قم انجام گرفت. حضرت آیت الله العظمى بهجت بر پیکر آن مرحوم نماز خواندند. سپس در قبرستان شیخان، نزدیک قبر میرزاى قمى و حاج شیخ جواد ملکى تبریزى دفن گردید.[۲۲]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا